" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٧: بروی نسخه هستی که نیست جز تب و تاب

بروی نسخه هستی که نیست جز تب و تاب
نوشته اند خط عافیت بموج سراب
گر آرزو شکنی میشود عمارت دل
شکست موج بود باعث بنای حباب
دلیل غفلت ما نیست غیر وحشت عمر
صدای آب ندارد بجز فسانه خواب
که میخورد غم ویرانی عمارت هوش
بنای خانه زنجیر ما مباد خراب
بجز شکستگیم قبله نیازی نیست
سر حباب مرا موج بس بود محراب
درین چمن که گلشن پرفشانی رنگست
کشودن مژه مفت است جلوه ئی دریاب
ز موج پرده بروی محیط نتوان بست
تو چشم بسته ئی ای بیخبر کجاست نقاب
بجیب ساخت هوس تا تلاش پیش نرفت
کمند موج بچین آرمید و شد گرداب
غم ثبات طرب زین بساط نتوان خورد
بس است ریگ روان گوهر محیط سراب
بفکر مزرع (بیدل) چرا نپردازی
اگر با بر کرم صرفه ایست برق عتاب