" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان بیدل دهلوی
/
غزلیات - بخش دوم
غزلیات - بخش دوم
شماره ١: نیستی پیشه کن از عالم پندار برا
شماره ٢: وصف لب تو گر دمد از گفتگوی ما
شماره ٣: وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دین ها
شماره ٤: وهم راحت صید الفت کرد مجنون مرا
شماره ٥: هر جا روی این ناله سلامی ببر از ما
شماره ٦: هر چند گرانی بود اسباب جهان را
شماره ٧: هرزه برگردون رساندی وهم بود و هست را
شماره ٨: هر کجا تسلیم بندد بر میان شمشیر را
شماره ٩: هر کجا نسخه کنند آن خط ریحانی را
شماره ١٠: هستی بطپش رفت و اثر نیست نفس را
شماره ١١: هم آبله هم چشم پرآبست دل ما
شماره ١٢: همچو عنقا بی نیاز عرض ایجادیم ما
شماره ١٣: همه عمر با تو قدح زدیم و نرفت رنج خمار ما
شماره ١٤: هوس مشتاق رسوائی مکن سود ای پنهان را
شماره ١٥: یک آه سرد نیم شبی از جگر برا
شماره ١٦: از خامشی مپرس و ز گفتار عندلیب
شماره ١٧: از روانی در تحیر هم اثر میدارد آب
شماره ١٨: از سر مستی نبود امشب خطایم با شراب
شماره ١٩: اگر برافگنی از روی ناز طرف نقاب
شماره ٢٠: امشب ز ساز مینا گرم است جای مطرب
شماره ٢١: ای جلوه تو سرشکن شان آفتاب
شماره ٢٢: ای چیده نقش پای تو دکان آفتاب
شماره ٢٣: ای منت عرق ز جبینت بر آفتاب
شماره ٢٤: باز در گلشن ز خویشم میبرد افسون آب
شماره ٢٥: ببند چشم و خط هر کتاب را دریاب
شماره ٢٦: بخاک راه که گردید قطره زن مهتاب
شماره ٢٧: بروی نسخه هستی که نیست جز تب و تاب
شماره ٢٨: پرتو حسن تو هرجا شد نقاب افکن در آب
شماره ٢٩: بزم ما را نیست غیر از شهرت عنقا شراب
شماره ٣٠: بسکه دارد برق تیغت درگذشتنها شتاب
شماره ٣١: بسکه شد از تشنه کامیهای ما نایاب آب
شماره ٣٢: بود داغ من مردم دیده شب
شماره ٣٣: بوصول مقصد عافیت نه دلیل جو نه عصا طلب
شماره ٣٤: به نیم گردش آن چشم فتنه رنگ شراب
شماره ٣٥: پیام داشت بعنقا خط جبین حباب
شماره ٣٦: بی کمالی نیست دل از شرم چون میگردد آب
شماره ٣٧: بی لطافت نیست از بس وحشت آهنگ است آب
شماره ٣٨: پیوسته است از مژه بر دیده ها نقاب
شماره ٣٩: تا از ان پای نگارین بوسه کرد انتخاب
شماره ٤٠: تاب زلفت سایه آویزد بطرف آفتاب
شماره ٤١: تا زند فال گهر بی تابی آهنگ است آب
شماره ٤٢: تا نمی دزدد غبار غفلت هستی خطاب
شماره ٤٣: چو شمع تا سحر افسانه میشود تب و تاب
شماره ٤٤: چو من ز کسوت هستی تر آمده است حباب
شماره ٤٥: چیست آدم مفرد کلک دبیرستان رب
شماره ٤٦: خون بسته است از غم آن لعل پان بلب
شماره ٤٧: دل از خمار طلب خون کن و شراب طلب
شماره ٤٨: ز درد تشنه لبی ها درین محیط سراب
شماره ٤٩: سایه اندازد اگر بخت سیاه من دراب
شماره ٥٠: شب که شد جوش فغانم همنوای عندلیب
شماره ٥١: صبحدم سیاره بال افشاند از دامان شب
شماره ٥٢: طرب درین باغ می خرامد ز ساز فرصت پیام بر لب
شماره ٥٣: علمیکه خلق یافته بیچونش انتخاب
شماره ٥٤: فال تسلیم زن و شوکت شاهی دریاب
شماره ٥٥: فیض حلاوت از دل بی کبر و گین طلب
شماره ٥٦: گذشته ام به تنکنظر فی از مقام حباب
شماره ٥٧: گر باین گرمیست آه شعله زای عندلیب
شماره ٥٨: گرد رین بحر اعتباری از هنر میدارد آب
شماره ٥٩: گر شود آن نرگس میگون مقابل با شراب
شماره ٦٠: کیفیت هوای که دارد سر حباب
شماره ٦١: ممسک اگر بعرض سخاجوشد از شراب
شماره ٦٢: میدهد دل را نفس آخر بسیل اضطراب
شماره ٦٣: میکنم گاهی بیاد مستی چشمت شتاب
شماره ٦٤: ندانم بازم آغوش که خواهد شد دوچار امشب
شماره ٦٥: نشسته ایم بیادت زگریه تنگ دراب
شماره ٦٦: نگویمت بخطا ساز یا صواب طلب
شماره ٦٧: نیم آنکه بجرات وصف لبت رسدم خم و پیچ عنان ادب
شماره ٦٨: وقت پیری شرم دارید از خضاب
شماره ٦٩: هر کجا بی رویت از چشمم برون میگردد آب
شماره ٧٠: هر گرا کردند راحت محرم احسان شب
شماره ٧١: هرگه بباغ بیتو فگندم نظر دراب
شماره ٧٢: هیشه سنگدلانند نامدار طرب
شماره ٧٣: یا حسن گیر صورت آفاق یا نقاب
شماره ٧٤: آتش وحشتم آنجا که برافروخته است
شماره ٧٥: آخر سیاهی از سرد اغم بدر نرفت
شماره ٧٦: آرزوی دل چو اشک از چشم ما افتاده است
شماره ٧٧: آزادگی غبار در و بام خانه نیست
شماره ٧٨: آستان عشق جولانگاه هر بیباک نیست
شماره ٧٩: آغاز نگاهم بقیامت نظری داشت
شماره ٨٠: آفت سر و برگ هوس آرائی جا هست
شماره ٨١: آگاهی و افسردگی دل چه خیال است
شماره ٨٢: آمدم تا صد چمن بر جلوه نازان بینمت
شماره ٨٣: آمد و رفت نفس نیرنگ طوفان بلاست
شماره ٨٤: آن جنگجو بظاهر اگر پشت داده است
شماره ٨٥: آنچه در بال طلب رقص است در دل آتش است
شماره ٨٦: آن شعله که در دل شرر عشق و هوس ریخت
شماره ٨٧: آینه دل داغ جلا ماند و نفس سوخت
شماره ٨٨: اجابتی ندمید از دعای کس بدو دست
شماره ٨٩: احتیاجی با مزاج سبزه و گل شامل است
شماره ٩٠: ادب اظهارم و با وصل توام کاری هست
شماره ٩١: ادب نه کسب عبادت نه سعی حق طلبی است
شماره ٩٢: از بس قماش دامن دلدار نازکست
شماره ٩٣: از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است
شماره ٩٤: از حباب اینقدرم عبرت احوال بس است
شماره ٩٥: از ره و منزل تحقیق اگر دوری نیست
شماره ٩٦: از میانش مو بموی ناتوانان جستجوست
شماره ٩٧: ازین بساط کسی داغ آرمیدن رفت
شماره ٩٨: اشک از مژگان درین ویرانه نشکست و نریخت
شماره ٩٩: اشک یک لحظه بمژگان بار است
شماره ١٠٠: اضطراب نبض دل تمهید آهنگ فناست
شماره ١٠١: اگر می نیست جمعیت کدام است
شماره ١٠٢: الفت تن باعث فکر پریشان دل است
شماره ١٠٣: الفت دل عمرها شد دست و پایم بسته است
شماره ١٠٤: امروز دور صحبت وقف ستم ایاغیست
شماره ١٠٥: امروز که امید بکوی تو مقیم است
شماره ١٠٦: امشب که بدل حسرت دیدار کمین داشت
شماره ١٠٧: اندیشه در نزاکت معنی کمال داشت
شماره ١٠٨: اوج جاه آثارش از اجزای مهمل ریخته است
شماره ١٠٩: او گفتن ما و تو بهررنگ ضرور است
شماره ١١٠: ای پرفشان چون بوی گل پیرنگی از پیراهنت
شماره ١١١: ای خم مژگان شکوه نرگس مستانه ات
شماره ١١٢: ایذوق فضولی زخود انداخته دورت
شماره ١١٣: ای صبح گرد ناز تو از کاروان کیست
شماره ١١٤: ای ظفر شیفته همت نصرت فالت
شماره ١١٥: ای عدم پرورده لاف هستیت جای حیاست
شماره ١١٦: ای غره اقبال سرانجام تو شرم است
شماره ١١٧: ای کعبه چو یقینی اگر کار بستن است
شماره ١١٨: ای که دنیا و جلالش دیده ئی خمیازه است
شماره ١١٩: این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
شماره ١٢٠: این زمان یک طالب مستی درین میخانه نیست
شماره ١٢١: ای هستی از قصر غنا افگنده در ویرانه ات
شماره ١٢٢: با دل تنگست کار اینجا زحرمان چاره نیست
شماره ١٢٣: باز با طرز تکلف آشنا می بینمت
شماره ١٢٤: باز درس خاشاکم سطر شعله خوانیهاست
شماره ١٢٥: باز سرگرمی نظاره بسامان شده است
شماره ١٢٦: باز گردون در عبیر افشانی زلف شب است
شماره ١٢٧: بازم بدل نوید صفائی رسیده است
شماره ١٢٨: باز وحشی جلوه ئی در دیده جولان کرد و رفت
شماره ١٢٩: با کمال بی نقابی پرده دارم شیونست
شماره ١٣٠: چوبا نوار قدم آن مهر عالمتاب نزدیکست
شماره ١٣١: بجاست شکوه ما تا ره فغان خالیست
شماره ١٣٢: بحر رازم پیچ و تاب فکر گرداب من است
شماره ١٣٣: بحیرتم چه فسون داشت بزم نیرنگت
شماره ١٣٤: بخوان لذت دنیا گزند بسیار است
شماره ١٣٥: بدست و تیغ کسی خون من حنا بسته است
شماره ١٣٦: پربیسکم امروز کسی را خبرم نیست
شماره ١٣٧: بر چهره آثار جهان رنگ سبب نیست
شماره ١٣٨: بر روی ما چو صبح نه رنگی شکسته است
شماره ١٣٩: بر طپیدنهای دل هم دیده ئی واکردنیست
شماره ١٤٠: پرفشان زین گلشن نیرنگ میباید گذشت
شماره ١٤١: برق آفت لمعه در بی ضبطی اسرار داشت
شماره ١٤٢: برق با شوقم شراری بیش نیست
شماره ١٤٣: برگ طربم عشرت بی برگ و نوائیست
شماره ١٤٤: برگ عیش من بساز بیخودی آماده است
شماره ١٤٥: بر کمر تا بهله آن ترک نزاکت مست بست
شماره ١٤٦: برگ و سازم جز هجوم گریه بیتاب نیست
شماره ١٤٧: بروت تافتنت گربه شانی هوس است
شماره ١٤٨: بزخم هستی اگر شرم بخیه پردازیست
شماره ١٤٩: بزم پیری کز قد خم گشته ما چنگ اوست
شماره ١٥٠: بزم تصور تو کدورت ایاغ نیست
شماره ١٥١: بزم گردون صبح خیز از گردبیتاب من است
شماره ١٥٢: بسکه آفت ما ضعیفان را حصار آهن است
شماره ١٥٣: بسکه اجزایم چمن پرورده نیرنگ اوست
شماره ١٥٤: بسکه از طرز خرامت جلوه مستانه ریخت
شماره ١٥٥: بسکه این گلشن افسرده کدورت رنگ است
شماره ١٥٦: بسکه برق یاس بنیاد من ناکام سوخت
شماره ١٥٧: بسکه بی قدری دلیل دستگاه عالم است
شماره ١٥٨: بسکه حرف مدعا نازک رقم افتاده است
شماره ١٥٩: بسکه دارم غنچه سان شوق تو پنهان زیر پوست
شماره ١٦٠: بسکه در بزم توام حسرت جنون پیمانه است
شماره ١٦١: بسکه دشت از نقش پای لیلی ما پر گل است
شماره ١٦٢: بسکه راز عجز ما بالید پنهان زیر پوست
شماره ١٦٣: بسکه ساز این بساط آشفتگیهای دل است
شماره ١٦٤: بسکه سود ای توام سر تا بپا زنجیر پاست
شماره ١٦٥: بسکه مستانرا بقدر میکشیهای آبروست
شماره ١٦٦: بعد ازین باید سراغ من ز خاموشی گرفت
شماره ١٦٧: بعد مرگم شام نومیدی سحر آورده است
شماره ١٦٨: بفکر دل لبم از ربط قیل و قال گذشت
شماره ١٦٩: بگلزاری که حسنت بی نقابست
شماره ١٧٠: بمحفلی که دل آئینه رضا طلبیست
شماره ١٧١: بندگی با معرفت خاص حضور آدمیست
شماره ١٧٢: بندگی هنگامه عشرت پرستیها بس است
شماره ١٧٣: بهار آئینه رنگی که باشد صرف آئینت
شماره ١٧٤: بیا ای جام و مینای طرب نقش کف پایت
شماره ١٧٥: بی ادب بنیاد هستی عافیت در بار نیست
شماره ١٧٦: بیا که آتش کیفیت هوا تیز است
شماره ١٧٧: بیا که هیچ بهاری بحسرت ما نیست
شماره ١٧٨: بیتابی عشق اینهمه نیرنگ هوس ریخت
شماره ١٧٩: بی توام جای نگه جنبش مژگانی هست
شماره ١٨٠: بی تو در هر جا دل صبر آزما خواهد شکست
شماره ١٨١: بیدماغی مژده پیغام محبوبم بس است
شماره ١٨٢: بیرخت در چشمه آئینه خاک است آب نیست
شماره ١٨٣: پیر عقل از ما بدرد نان مقدم رفته است
شماره ١٨٤: بیروی تو مژگان چه نگارد بسر انگشت
شماره ١٨٥: پیریم پیغامی از رمز سجود آورده است
شماره ١٨٦: بی ساز انفعال سراپای من تهیست
شماره ١٨٧: پیش چشمیکه نور عرفان نیست
شماره ١٨٨: بی شکست از پرده سازم نوائی برنخااست
شماره ١٨٩: بیقراری های چرخ از دست کجرفتاری است
شماره ١٩٠: بی کدورت نیست هر جا محرمی یا غافلیست
شماره ١٩١: بی محابا بر من مجنون میفشان پشت دست
شماره ١٩٢: پیوستگی بحق زد و عالم بریدن است
شماره ١٩٣: تا بکی خواهی ز لاف بخت برسرها نشست
شماره ١٩٤: تا بمطلوب رسیدن کاریست
شماره ١٩٥: تا جنون نقد بهار عشرتم در چنگ داشت
شماره ١٩٦: تا حیرت خرام نوسامان دیده است
شماره ١٩٧: تاز آغوش وداعت داغ حیرت چیده است
شماره ١٩٨: تا زجنس تب و تاب نفس آثاری هست
شماره ١٩٩: تا زحسن او گلستان تماشا رنگ داشت
شماره ٢٠٠: تا زمستی غنچه بر فرق چمن مینا شکست
شماره ٢٠١: تا عرقناک از چمن آنشوخ بی پروا گذشت
شماره ٢٠٢: تا غبار خط بران حسن صفا پیرا نشست
شماره ٢٠٣: تا فلک در گردش است آفت بهر سو هاله است
شماره ٢٠٤: تا نظر بر شوخی آن نرگس خودکام داشت
شماره ٢٠٥: تا نفس باقیست در دل رنگ کلفت مضمر است
شماره ٢٠٦: تعین جز افسون اوهام نیست
شماره ٢٠٧: تنم زبند لباس تکلف آزاد است
شماره ٢٠٨: تنها نه ذره دقت اظهار داشته است
شماره ٢٠٩: تو آفتاب و جهان جز بجستجوی تو نیست
شماره ٢١٠: تو ازان خلوت یکتا چه خبر خواهی داشت
شماره ٢١١: توان بصبر نمودن دل شکسته درست
شماره ٢١٢: توئی که غیر دلم هیچ جا مقام تو نیست
شماره ٢١٣: تو خود شخص نفسخوئی که با دل نیست پیوندت
شماره ٢١٤: تو محو خواب و در سیر کن فکان باز است
شماره ٢١٥: تو مست وهم و درین بزم بوی صهبا نیست
شماره ٢١٦: تهمت افسردگی بر طینت عاشق خطاست
شماره ٢١٧: تیره بختی چون هجوم آرد سخن مهر لب است
شماره ٢١٨: جائیکه مرگ شهرت انجام داشته است
شماره ٢١٩: جائیکه نه فلک زحیا سرفگنده است
شماره ٢٢٠: چاره دردسر دیر محبت جلیست
شماره ٢٢١: جای آرام بوحشتکده عالم نیست
شماره ٢٢٢: جرأت سوال شرم ترا گر جواب داشت
شماره ٢٢٣: جز خموشی هر که دل بر ناله و فریاد داشت
شماره ٢٢٤: جز خون دل زنقد سلامت بدست نیست
شماره ٢٢٥: چشم بیدار طرب مایه سامان گل است
شماره ٢٢٦: چشم خرد آئینه جام می ناب است
شماره ٢٢٧: چشم واکن حسن نیرنگ قدم بی پرده است
شماره ٢٢٨: چشمیکه ندارد نظری حلقه دام است
شماره ٢٢٩: چمن امروز فرش منزل کیست
شماره ٢٣٠: جنس ما با این کسادی قیمتی فهمیده است
شماره ٢٣١: جنس موهومم دکان آبروئی چیده است
شماره ٢٣٢: چنین که عمر تأملگر شتاب گذشت
شماره ٢٣٣: چنین که نیک و بد ما بعجز وابسته است
شماره ٢٣٤: جوش حرص از یاس من آخر زتاب و تب نشست
شماره ٢٣٥: چو صبحم دماغ می آشام نیست
شماره ٢٣٦: چو لاله بیتو زبس رنگ اعتبارم سوخت
شماره ٢٣٧: چون حباب آئینه ما از خموشی روشن است
شماره ٢٣٨: چو حبابم الفت و هم بقا زنجیر پاست
شماره ٢٣٩: چون حبابم شیشه دل هر کجا خواهد شکست
شماره ٢٤٠: چون سپند آرام جسم دردناکم ناله است
شماره ٢٤١: چون سایه بسکه کلفت غفلت سرشت ماست
شماره ٢٤٢: چون سحر طوما چاک سینه ام واکردنی است
شماره ٢٤٣: چون شمع اگر خلق پس و پیش گذشتست
شماره ٢٤٤: جهان در سرمه خوابید از خیال چشم فتانت
شماره ٢٤٥: جهان زجنس اثرهای این و آن خالیست
شماره ٢٤٦: جهان قلمرو طوفان اعتبار تو نیست
شماره ٢٤٧: چه خوش است اگر بود آنقدر هوس بلندی منظرت
شماره ٢٤٨: چه دارد این صفات حاجت آیات
شماره ٢٤٩: چه سحر بود که دوشم دل آرزوی تو داشت
شماره ٢٥٠: چه گوید آئینه ام شکر خوش معاشی حیرت
شماره ٢٥١: حایل عزم نفس گرد ره و فرسنگ نیست
شماره ٢٥٢: حذر زراه محبت که پرخطرناک است
شماره ٢٥٣: حیرتم عمری بامید ندامت شاد داشت
شماره ٢٥٤: حضور کلبه فقر از تکلفات بریست
شماره ٢٥٥: حیرت دمیده ام گل داغم بهانه ایست
شماره ٢٥٦: خاک غربت کیمیای مردم نیک اختر است
شماره ٢٥٧: خاک نمیم ما را کی فکر عز و جاهست
شماره ٢٥٨: خامش نفسم شوخی آهنگ من اینست
شماره ٢٥٩: خامشی در پرده سامان تکلم کرده است
شماره ٢٦٠: خاموشیم جنونکده شور محشر است
شماره ٢٦١: خط خوبان هم حریف طبع وحشت پیشه نیست
شماره ٢٦٢: خط لعلت غبار حیرت افزاست
شماره ٢٦٣: خلق را بر سر هر لقمه زبس سرشکیست
شماره ٢٦٤: خم مکن در عرض حاجت تا توانی پشت دست
شماره ٢٦٥: خنده صبحی است که دربند گریبان گلست
شماره ٢٦٦: خنده تنها نه همین بر گل و سوسن تیغست
شماره ٢٦٧: خنده ام صبحی بصد چاک گریبان آشناست
شماره ٢٦٨: خواب در چشم و نفس بر دل محزون بار است
شماره ٢٦٩: خواب را در دیده حیران عاشق بار نیست
شماره ٢٧٠: خواجه تا کی باید این بنیاد رسوائی که نیست
شماره ٢٧١: خودگدازی نم کیفیت صهبای من است
شماره ٢٧٢: خودنمائیها کثافت جوهریست
شماره ٢٧٣: خیالی سد راه عبرت ماست
شماره ٢٧٤: دارم زنفس ناله که جلاد من اینست
شماره ٢٧٥: داغ اگر حلقه زند ساغر صهبای دل است
شماره ٢٧٦: دران بساط که حسنت دچار آئینه است
شماره ٢٧٧: دران مقام که عرض جلال معبود است
شماره ٢٧٨: در بهار گریه عیش بیدلان آماده است
شماره ٢٧٩: در پیچ و تاب گیسو تا شانه را عروسیست
شماره ٢٨٠: در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست
شماره ٢٨١: در تماشائیکه باید صد مژه بالا شکست
شماره ٢٨٢: در چمن گر طرف دامانت صبا خواهد شکست
شماره ٢٨٣: در جهان عجز طاقت پیشگی گردن زن است
شماره ٢٨٤: در خموشی یکقلم آوازه جمعیت است
شماره ٢٨٥: در خور غفلت نگاهی رونق ما و من است
شماره ٢٨٦: در خیال آباد راحت آگهی نامحرم است
شماره ٢٨٧: در خیال مزن فهم خویش ساز تو نیست
شماره ٢٨٨: در ربط خلق یکسر ناموس کبریائیست
شماره ٢٨٩: در سایه ابرو نگهت مست و خرابست
شماره ٢٩٠: در سیرگاه امر تحیر مقدم است
شماره ٢٩١: در طپش آباد دهر حیرت دل لنگر است
شماره ٢٩٢: در طریق رفتن از خود رهبری در کار نیست
شماره ٢٩٣: در طلبت شب چه جنونها گذشت
شماره ٢٩٤: در گلستانیکه دلرا با اشاراتش سریست
شماره ٢٩٥: در گلستانیکه گرد عجز ما افتاده است
شماره ٢٩٦: در گلشن هوس که سراغ گلیش نیست
شماره ٢٩٧: در ندامت گل مقصود ببر نزدیک است
شماره ٢٩٨: در وادی ئی که قدرت عجزم کمال داشت
شماره ٢٩٩: در وصلم و سیرم بگریبان خیال است
شماره ٣٠٠: درین گلشن دو روزت خنده کاریست
شماره ٣٠١: دل از بهار خیال تو گلشن راز است
شماره ٣٠٢: دل از غبار نفس زخم خفته در نمک است
شماره ٣٠٣: دل از ندامت هستی مکدر افتاده است
شماره ٣٠٤: دل انجمن صد طرب از یاد وصال است
شماره ٣٠٥: دل بسعی آب گردیدن طرب پیمانه است
شماره ٣٠٦: دل بیاد پرتو حسنت سراپا آتش است
شماره ٣٠٧: دل بیاد جلوه ئی طاقت بغارت داده است
شماره ٣٠٨: دل در قدم آبله پایان که شکستست
شماره ٣٠٩: دل را بخیال خط او سیر فرنگیست
شماره ٣١٠: دل راز نگه دام هوس بر سر راهست
شماره ٣١١: دل را کشاد کار زصد عقده برتر است
درباره نوسخن