" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١١٠: ای پرفشان چون بوی گل پیرنگی از پیراهنت

ای پرفشان چون بوی گل پیرنگی از پیراهنت
عنقا شوم تا گرد من یابد سراغ دامنت
با صد حدوث کیف و کم از مزرع ناز قدم
یک ریشه بر شوخی نزد تخم دو عالم خرمنت
تنزیه صد شبنم حیا پرورده تشبیه تو
جان صد عرق آب بقا گل کرده لطف تنت
تجدید ناز آشفته رنگ لباس آرائیت
بی پردگی دیوانه طرح نقاب افگندنت
در وادی سوق یقین صد طور موسی آفرین
خاکستری پروانه ئی محو چراغ ایمنت
در نوبهار لم یزل جوشیده از باغ ازل
نه آسمان گل در بغل یک برگ سبز گلشنت
دلرا بحیرت کرد خون بر عقل زد برق جنون
شور دو عالم کاف و نون یک لب بحرف آوردنت
هر جا برون جوشیده ئی خود را بخود پوشیده ئی
در نور شمعت مضمحل فانوسی پیراهنت
جوش محیط کبریا بر قطره زد آئینه ها
ما را بما کرد آشنا هنگامه ما و منت
نی عشق دانم نی هوس شوق توام سرمایه بس
ایصبح یکعالم نفس اندیشه دل مسکنت
حسن حقیقت روبرو سعی فضول آئینه جو
(بیدل) چه پردازد بگو این یافتن ناجستنت