پیریم پیغامی از رمز سجود آورده است
یک گریبان سوی خاکم سر فرود آورده است
شبهه پیمائیست تحقیق خطوط ما و من
کلک صنع اینجا سیاهی در نمود آورده است
اندکی میباید از سعی نفس آگه شدن
تا چه دامن آتش ما را بدود آورده است
ذوق شهرت دارم اما از نگونیهای بخت
در نگین نامم هبوطی بی صعود آورده است
زندگی را چون شرر سامان بیداری کجاست
آنقدر چشمی که می باید غنود آورده است
گر باین رنگست طرح بازی نراد دهر
دیرتر از دیر گیرید آنچه زود آورده است
صورت اقبال و ادبار جهان پوشیده نیست
آسمان یک صبح و شامی در وجود آورده است
ماجرا کم کن ز نیرنگ بد و نیکم مپرس
من عدم بودم عدم چیزی که بود آورده است
گوش پیدا کن که (بیدل) از کتاب خامشان
معنی کز هیچکس نتوان شنود آورده است