" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢١١: توان بصبر نمودن دل شکسته درست

توان بصبر نمودن دل شکسته درست
که هیچ نقش نگشتست نا نشسته درست
کسی بالفت ساز نفس چه دل بندد
گره نمیکند این رشته گسسته درست
بیچاره دل مایوس ما که پردازد
مگر گداز کند شیشه شکسته درست
چو اشک شمع زیانکار محفل رنگیم
شکست ما نشود جز بچشم بسته درست
روامدار که مستان شکست بردارند
مبر بمیکده غیر زسوی دسته درست
دگر تظلم الفت کجا برد یارب
دل شکسته کزو ناله هم نجسته درست
تلاش عجز بجائی نمیرسد (بیدل)
مگر چو شمع کنی کار خود نشسته درست