" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢٠: چاره دردسر دیر محبت جلیست

چاره دردسر دیر محبت جلیست
شمع صفت عمرهاست قشقه ما صندلیست
رابط اجزای وهم یکمژه بر بستن است
تابد و چشم است کار علم و عیان احولیست
آئینه راز دل آنهمه روشن نشد
چاک گریبان همین یکدو الف صیقلیست
به که زلب نگذرد زمزمه احتیاج
خون قناعت مریز ناله رگ ممتلیست
نام تکلف مباد ننگ تگ و تاز مردم
شش جهت خواب پاست کفش اگر مخملیست
کلفت فردا همان دی شمر آزاد باش
آنچه بتفصیل آن منتظری مجملیست
مطرب دل گر زند زخمه بقانون شوق
صور بصد شور حشر زمزمه یللیست
لمعه مهر ازل تا نفرازد علم
ای بدلایل مثل نور شبت مشعلیست
بر خط تحریر عشق شور حواشی مبند
متن رموز ادب از لب ما جدولیست
(بیدل) از اسرار عشق گوش و لب آگاه نیست
فهم کن و دم مزن حرف نبی یا ولیست