چون حبابم شیشه دل هر کجا خواهد شکست
آنسوی نه محفل امکان صدا خواهد شکست
ناتوان گر باین سامان بساط آرا شود
عالمی طرف کلاه از رنگ ما خواهد شکست
سعی افسر گر سر ما را زسودا وا نداشت
آبله دردا من تسلیم پا خواهد شکست
صبر کن ای شیشه بر سنگ جفای محتسب
گردن این دشمن عشرت خدا خواهد شکست
از تعصب جاهلان دین هدا را دشمن اند
عاقبت در جنگ این کوران عصا خواهد شکست
فصل گل ارباب تقوی را زمستی چاره نیست
توبه موج باده خواهد گشت یا خواهد شکست
از تلاش ناتوانان حکم جرأت برده اند
رنگ ما گر نشکند خود را کرا خواهد شکست
بر فسونهای امل مغرور جمعیت مباش
عمر معشوقست و پیمان وفا خواهد شکست
سخت دشوار است منع وحشت آزادگان
سرمه گردد کوه اگر رنگ صدا خواهد شکست
دور گردون گر بکام ما نگردد گو مگرد
ناامیدی هم خمار مدعا خواهد شکست
برگ گل ظلم است اگر خواهی بر آتش داشتن
دست بر خونم مزن رنگ حنا خواهد شکست
ما بامید شکست تو به (بیدل) زنده ایم
سخت پرهیزیست گر بیمار ما خواهد شکست