" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٥٠: چه گوید آئینه ام شکر خوش معاشی حیرت

چه گوید آئینه ام شکر خوش معاشی حیرت
زجلوه باج گرفتم به بی تلاشی حیرت
بمکتبی که ادب وانگاشت سر خط نازت
نخواند جوهر آئینه جز حواشی حیرت
هزار آینه طاوس می پرم بخیالت
بهشت کرد جهانرا چمن تراشی حیرت
شب در آئینه سیر شکوه حسن تو کردم
نمیرسم بخود اکنون زدور باشی حیرت
بغیر محو شدن قدردان جلوه چه دارد
گلاب بزم توایم از نیازپاشی حیرت
بعلم و فضل منازید کاین صفاکده دارد
بقدر جوهر آئینه بدقماشی حیرت
دران مکان که بصیقل رسد حقیقت (بیدل)
ترحم است بحال جگرخراشی حیرت