" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٧: زآتش رخسار که ساغر گرفت

زآتش رخسار که ساغر گرفت
خانه آئینه چو من در گرفت
کو پر و بالیکه به آن کو رسد
نامه گرفتم که کبوتر گرفت
عشق وفا میطلبد چاره چیست
بار دل از دل نتوان برگرفت
؟؟ چقدر رغبت طفلانه داشت
بال و پر ناله بشکر گرفت
ناله نخیزد زنی بوریا
طاقت ما پهلوی لاغر گرفت
بحر بطوفان رضا میطپید
کشتی ما هم کم لنگر گرفت
چاره بخورشید قیامت کشید
دامن ما خشک شدن تر گرفت
ما همه زین باغ برون رفته ایم
رنگ که پرواز ته پر گرفت
(بیدل) از اعجاز ضعیفی مپرس
لغزش من خامه بمسطر گرفت