" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان بیدل دهلوی
/
غزلیات - بخش سوم
غزلیات - بخش سوم
شماره ١: دل زاوهام غبارآلود است
شماره ٢: دل عمرهاست آینه ترتیب داده است
شماره ٣: دل گرم من آتش خانه کیست
شماره ٤: دل ماند بی حس و غمت افشانده بال رفت
شماره ٥: دلم چو غنچه در آغوش عافیت تنگ است
شماره ٦: دل مضطرب یاس و نفس ناله بچنگ است
شماره ٧: دوری از اسباب ما و من بحق پیوستن است
شماره ٨: دوری منزلم از بسکه ندامت اثر است
شماره ٩: دوستان ظلمی بحال نامرادم رفته است
شماره ١٠: دوش از نظر خیال تو دامن کشان گذشت
شماره ١١: دوش در راه خیالت عجز شوق آهنگ داشت
شماره ١٢: دی بشبنم گریه ما نوگلی خندید و رفت
شماره ١٣: دی ترنگی از شکست ساغرم گل کرد و ریخت
شماره ١٤: دی حرف خرامش بلبم بال گشا رفت
شماره ١٥: دیده حیرت نگاهان را بمژگان کارنیست
شماره ١٦: دیده ئی را که بنظاره دل محرم نیست
شماره ١٧: راحت جاوید عشاق از فضولی رستن است
شماره ١٨: راحت کجاست گر دلت از خویش رسته نیست
شماره ١٩: رزق خلوتگه اندیشه روزی خوار است
شماره ٢٠: رفتن عمر ز رفتار نفسها پیداست
شماره ٢١: رنگت بچشم لاله بساط نظاره سوخت
شماره ٢٢: رنگ خون گلجوش زخم تیغ گلچین بوده است
شماره ٢٣: رنگ عجزم لیک با وضع خموشم کار نیست
شماره ٢٤: رنگ گلشن بهار خط او دور دید و رفت
شماره ٢٥: رنگم درین چمن بهوس پر زننده نیست
شماره ٢٦: زآهم نخل حسرت شعله بالاست
شماره ٢٧: زآتش رخسار که ساغر گرفت
شماره ٢٨: زان اشک که چون شمع زچشم تر من ریخت
شماره ٢٩: زان خوشه که میناگری باغ عنب داشت
شماره ٣٠: انقلاب جسم دل بر ساز وحشت ها له نیست
شماره ٣١: زاهد که بادش آفت ایمان شکست و ریخت
شماره ٣٢: زبان چو کج روش افتد جنون بد مست است
شماره ٣٣: زبس بخلوت حسن تو بار آینه است
شماره ٣٤: زبسکه معنی مکتوب عشق پیچش داشت
شماره ٣٥: زخود رمیدن دل بسکه شوخی انگیز است
شماره ٣٦: زخویش مگذر اگر جوهرت شناسائیست
شماره ٣٧: زدستگاه جنون راز همتم فاش است
شماره ٣٨: زد هر نقد تو جز پیچ و تاب دشوار است
شماره ٣٩: زشور حیرت من گوش عالمی باز است
شماره ٤٠: زغصه چاره ندارد دلی که آگاه است
شماره ٤١: زفقر تا به شهادت شد آشنا انگشت
شماره ٤٢: زگریه سیری چشم پرآب دشوار است
شماره ٤٣: زلف آشفته سری موجه دریای من است
شماره ٤٤: زندگانی از نفس آفت بنا افتاده است
شماره ٤٥: زندگانی در جگر خار است و در پا سوزن است
شماره ٤٦: زندگانیست که جز مرگ سرانجام نداشت
شماره ٤٧: زندگی تمهید اسباب فناست
شماره ٤٨: زندگی را شغل پرواز فنا جزو تن است
شماره ٤٩: زندگی سدره جولان ماست
شماره ٥٠: زندگی شوخی کمین رمیست
شماره ٥١: زندگی نقد هزار آزار است
شماره ٥٢: زنقش پای تو کائینه دار آینه است
شماره ٥٣: زهی چمن ساز صبح فطرت تبسم لعل مهرجویت
شماره ٥٤: زهی خمخانه حیرت کلام هوش تسخیرت
شماره ٥٥: زهی مخموری عالم گلی از حسرت جامت
شماره ٥٦: زهی هنگامه امکان جنون ساز غریبانت
شماره ٥٧: زیر گردون طبع آزادی نوائی برنخاست
شماره ٥٨: زین دو شرر داغ دل هستی ما عبرتیست
شماره ٥٩: زین سال و ماه فرصت کارت منزه است
شماره ٦٠: زین عبارات جنون تحقیق بی ناموس نیست
شماره ٦١: زین من و ما زندگی سیر فنائی کرد و رفت
شماره ٦٢: سادگی دلرا اسیر فکرهای خام داشت
شماره ٦٣: ساز تو کمین نغمه بیداد شکستیست
شماره ٦٤: سایه دستی اگر ضامن احوال ماست
شماره ٦٥: ستم شریک من یاس خوشدن ستم است
شماره ٦٦: سخت جانی از من محرون که باور داشتست
شماره ٦٧: سرخط درس کمالت منتخب دانی بس است
شماره ٦٨: سرشکم نسخه دیوانه کیست
شماره ٦٩: سرکشیها بمرگ راهبر است
شماره ٧٠: سرکیست تا برد آرزو بغبار سجده کمینیت
شماره ٧١: سرمایه عذر طلبم از همه بیش است
شماره ٧٢: سرمنزل ثبات قدم جاده ساز نیست
شماره ٧٣: سرنوشت روی جانان خط مشکین بوده است
شماره ٧٤: سرو بهار جلوه قد دلستان کیست
شماره ٧٥: سرو چمن دل الف شعله آهیست
شماره ٧٦: سر هر کس زگلی پر زده است
شماره ٧٧: سعی جاه آرزوی خاک شدن در سر داشت
شماره ٧٨: سعی روزی داشتم آخر ندامت پیش رفت
شماره ٧٩: سعی ناپیدا و حسرتها دویدن آرزوست
شماره ٨٠: سفله با جاه نیز هیچکس است
شماره ٨١: سوخت دل در محفل تسلیم و از جا برنخاست
شماره ٨٢: سیرابی ازین باغ هوس یاس پرست است
شماره ٨٣: سیر بهار این باغ از ما تمیز خواه است
شماره ٨٤: شب بیاد آن لب خموش گذشت
شماره ٨٥: شبکه جوش حسرتی زان نرگس خودکام داشت
شماره ٨٦: شبکه حیرت با خیالت طرح قیل و قال ریخت
شماره ٨٧: شبکه شور بلبل ما ریشه در گلزار داشت
شماره ٨٨: شبکه طاوس مرا شوق تو بال افشان داشت
شماره ٨٩: شب گریه ام بآن همه سامان شکست و ریخت
شماره ٩٠: شب هجوم جلوه او در خیالم جا گرفت
شماره ٩١: شعله بی بال و پر سجده گر اخگر است
شماره ٩٢: شعله ها در گرم جوشی داغ آه سرد ماست
شماره ٩٣: شوخ بیباکی که رنگ عیش هر کاشانه ریخت
شماره ٩٤: شوخیکه جهان گرد جنون نظر اوست
شماره ٩٥: شور استغنای عشق از حسرت دل بوده است
شماره ٩٦: شوق تا گرم عنان نیست فسردن برجاست
شماره ٩٧: شوق دیدارم و در چشم کسان راه منست
شماره ٩٨: شوکت شاهیم از فیض جنون در قدم است
شماره ٩٩: شهید خنده زخمم که تیغ همدم اوست
شماره ١٠٠: شیخ تا عزم بر نماز شکست
شماره ١٠١: صاحب خلق حسن گلها بدامن داشته است
شماره ١٠٢: صاف طبعانرا غمی از خار خار کینه نیست
شماره ١٠٣: صبح از دل چاک که درین باغ سخن رفت
شماره ١٠٤: صبح این بادیه آشوب طپشهای دلست
شماره ١٠٥: صبح هستی نیست نیرنگ هوس بالیده است
شماره ١٠٦: صد هنر در پرده دل فرش اقبال صفاست
شماره ١٠٧: صفای آب بیاد غبار راه کسی است
شماره ١٠٨: صفای حال ما مغشوش رنگیست
شماره ١٠٩: صفحه دل بی خط زخم تو فرد باطل است
شماره ١١٠: صنعت نیرنگ دل بر فطرت کس فاش نیست
شماره ١١١: صورت راحت نفور ازمردمان عالمست
شماره ١١٢: طاس این نرد اختیاری نیست
شماره ١١٣: طبعیکه امیدش اثر آماده بیم است
شماره ١١٤: طپیدن دل عشاق محو کسوت آهست
شماره ١١٥: طوق چون فاخته شیرازه مشت پرماست
شماره ١١٦: عاشقی مقدور هر عیاش نیست
شماره ١١٧: عاقبت چون شعله خاکستر بفرق ما نشست
شماره ١١٨: عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست
شماره ١١٩: عالمی را بی زبانیهای من پوشیده است
شماره ١٢٠: عجر بینش با تعلقهای امکان آشناست
شماره ١٢١: عجز ما چندین غبار از هر کمین برداشته است
شماره ١٢٢: عرق فشانی شبنم درین حدیقه گواه است
شماره ١٢٣: عزت و خواری دهر آنهمه دور از هم نیست
شماره ١٢٤: عشرت فروز انجمن هستیم حیاست
شماره ١٢٥: عشرت موهوم هستی کلفت دنیا بس است
شماره ١٢٦: عشق از خاک من آنروز که وحشت می بیخت
شماره ١٢٧: عمر گذشته بر مژه ام اشک بست و رفت
شماره ١٢٨: عمرها شد عجز طاقت سوی جیبم رهبر است
شماره ١٢٩: عمریست بچشمم زنم اشک اثر نیست
شماره ١٣٠: عمریست بحیرت نفس سوخته رام است
شماره ١٣١: عنقا سراغم از اثرم وهم و ظن تهیست
شماره ١٣٢: غزال امن که الفت خیال مبهم اوست
شماره ١٣٣: غفلت از عاقبت عقوبت زاست
شماره ١٣٤: غلغل صبح ازل از دل عالم برخاست
شماره ١٣٥: غم فراق چه و حسرت وصال تو چیست
شماره ١٣٦: غنچه در فکر دهانت گوشه گیر خسته ایست
شماره ١٣٧: فردوس دل اسیر خیال تو بودن است
شماره ١٣٨: فرصت نظاره تا مژگان گشودن در گذشت
شماره ١٣٩: فریاد که در عالم تحقیق کسی نیست
شماره ١٤٠: فسون وهم چه مقدار رهزن افتاد است
شماره ١٤١: فضای وادی امکان پر از غبار فناست
شماره ١٤٢: فغان که فرصت دام تلاش چیدن رفت
شماره ١٤٣: فکر آزادی باین عاجز سرشتیها تریست
شماره ١٤٤: فکر تدبیر سلامت خون راحت خوردن است
شماره ١٤٥: فنا مثالم و آئینه بقا اینجاست
شماره ١٤٦: قابل نخل ما بر دگر است
شماره ١٤٧: قامتش سامان شوخی از نگاه ما گرفت
شماره ١٤٨: قانون ادب پرده در صورت و صدا نیست
شماره ١٤٩: قصر غنا که عالم تحقیق نام اوست
شماره ١٥٠: قید الفت هستی وحشت آشیانیهاست
شماره ١٥١: کار بنقش پا رساند جهد سرهوائیت
شماره ١٥٢: کاهش طبع من از فطرت بیباک خود است
شماره ١٥٣: کام همت اگر انباشته ذوق خفاست
شماره ١٥٤: کتاب عافیتی قیل و قال باب تو نیست
شماره ١٥٥: گذار امن درین انجمن کم افتاد است
شماره ١٥٦: گر آینه ات محرم زشتی و نگوئی است
شماره ١٥٧: گر بسیر انجمن یا گشت گلشن رفته است
شماره ١٥٨: گر جنونم هوس قطع منازل میداشت
شماره ١٥٩: گرد اندوه دلم دام تماشای صفاست
شماره ١٦٠: گردباد امروز در صحرا قیامت کاشته است
شماره ١٦١: گردی زخویش رفتن ما هیچ برنخاست
شماره ١٦٢: گرم رفتاریکه سر در راه آن یکتا گذاشت
شماره ١٦٣: گر همه در سنگ بود آتش جدائی دید و سوخت
شماره ١٦٤: گل در چمن رسید و قدم بر هوا گذاشت
شماره ١٦٥: گلدسته نزاکت حسنت که بسته است
شماره ١٦٦: گل کردن هوس زدل صاف تهمت است
شماره ١٦٧: کنون که مژده دیدار شوق بنیاد است
شماره ١٦٨: کو خلوت و چه انجمن آثار جاه اوست
شماره ١٦٩: گوهر دل زسخن رنگ صفا باخته است
شماره ١٧٠: که شود بوادی مدعا بلد تسلی منزلت
شماره ١٧١: کینه را در دامن دلهای سنگین مسکن است
شماره ١٧٢: لاف ما و من یکسر دعوی خدائیهاست
شماره ١٧٣: لوح هستی یک قلم از نقش قدرت عاری است
شماره ١٧٤: ما را براه عشق طلب رهنما بس است
شماره ١٧٥: ما و من شور گرفتاریهاست
شماره ١٧٦: ما و من گم گشت هر گه خواب شد همبسترت
شماره ١٧٧: مبتذل صبح و شام تازگی آرنده نیست
شماره ١٧٨: محرم حسن ازل اندیشه بیگانه نیست
شماره ١٧٩: مرا بآبله پا چه مشکل افتاد است
شماره ١٨٠: مست عرفانرا شراب دیگری در کار نیست
شماره ١٨١: مشاطه شوخی که بدستت دل ما بست
شماره ١٨٢: مقیدان وفا راز دل رمیدن نیست
شماره ١٨٣: موج جنون میزند اشک پریشان کیست
شماره ١٨٤: موج هر جا در جمعیت گوهر زده است
شماره ١٨٥: میروم از خویش و حسرت گرم اشک افشاندن است
شماره ١٨٦: می ئی که شوخی رنگش جنون افلاکست
شماره ١٨٧: ناتوانی گر چنین اعضای ما خواهد شکست
شماره ١٨٨: ناله ها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست
شماره ١٨٩: ناله ما شکوها امشب ببر آورده است
شماره ١٩٠: نسبت اشراف با دو نان خطاست
شماره ١٩١: نسخه آرام دل در عرض آهی ابتر است
شماره ١٩٢: نسزد بوضع فسردگی زبهار دل مژه بستنت
شماره ١٩٣: نسیم گل بخموشی ترانه پرداز است
شماره ١٩٤: نشه هستی بدور جام پیری نارساست
شماره ١٩٥: نفس بوالهوسان بر دل روشن تیغست
شماره ١٩٦: نفس را الفت دل پیچ و تاب است
شماره ١٩٧: نفس محرک جسم بغم فسرده ماست
شماره ١٩٨: نقاش ازل تا کمر مو کمران بست
شماره ١٩٩: نقش دیبای هنر فرش ره اهل صفاست
شماره ٢٠٠: نور دل در کشور آئینه نیست
شماره ٢٠١: نه جاه مایه عصیان نه مال غفلت زاست
شماره ٢٠٢: نه دیر مانع و نی کعبه حایل افتاد است
شماره ٢٠٣: نه عشق سوخته و نه هوس گداخته است
شماره ٢٠٤: نه ما را صراحی نه پیمانه ایست
شماره ٢٠٥: نه منزل بی نشان نی جاده تنگ است
شماره ٢٠٦: نه همین سبزه از خطش تر گشت
شماره ٢٠٧: نیاز نامه ما عرض سجده عنوانیست
شماره ٢٠٨: نیست ایمن از بلا هر کس بفکر جستجوست
شماره ٢٠٩: نیستی تا علم همت عنقا برداشت
شماره ٢١٠: نیک و بد این مرحله خاکش بکمین است
شماره ٢١١: نیک و بدم از بخت بد انجام سفید است
شماره ٢١٢: نی نقش چین نه حسن فرنگ آفریدن است
شماره ٢١٣: واژگونی بسکه با وضعم قرین گردیده است
شماره ٢١٤: وحشت مدعا جنون ثمر است
شماره ٢١٥: وحشی صحرای حسن نرگس فتان کیست
شماره ٢١٦: وضع ترتیب ادب در عرصه گاه لاف نیست
شماره ٢١٧: وضع خطوط جبین از قلم مبهمی است
شماره ٢١٨: وهم هستی هیچکس را از طپیدن وانداشت
شماره ٢١٩: هر جال دلی طپیدن شوق خیال داشت
شماره ٢٢٠: هر چند درین گلشن هر سو گل خودروئیست
شماره ٢٢١: هر چه از مدت هست و بوداست
شماره ٢٢٢: هر سو نگرم دیده بدیدار حجابست
شماره ٢٢٣: هر کجا وحشتی از آتشم افروخته است
شماره ٢٢٤: هر کجا دستت برون از آستین گردیده است
شماره ٢٢٥: هر کجا گل کرد داغی بر دل دیوانه سوخت
شماره ٢٢٦: هر کجا لعل تو رنگ خنده مستانه ریخت
شماره ٢٢٧: هر که آمد سیر یاسی زین گلستان کرد و رفت
شماره ٢٢٨: هر کرا دستی زهمت بود جز بر دل نداشت
شماره ٢٢٩: هر کس اینجا یک دو دم دکان بسمل چید و رفت
شماره ٢٣٠: هستی برنگ صبح دلیل فنا بس است
شماره ٢٣١: هستی چو سحر عهد بپرواز فنا بست
شماره ٢٣٢: هما سراغم و زیر فلک مگس هم نیست
شماره ٢٣٣: همت از هر دو جهان جست و زدل درنگذشت
شماره ٢٣٤: همت چه بر فرازد از شرم فقر ما دست
شماره ٢٣٥: همت زگیر و دار جهان رم کمین خوشست
شماره ٢٣٦: همت من از نشان جاه چون ناوک گذشت
شماره ٢٣٧: همچو شبنم ادب آئینه زدودن بوداست
شماره ٢٣٨: هم در ایجاد شکستی بدلم پا زده است
شماره ٢٣٩: همه کس کشیده محمل بجناب کبریایت
شماره ٢٤٠: هوس بفتنه صد انجمن نگاه شکست
شماره ٢٤١: هوس دل را شکست اعتبار است
شماره ٢٤٢: هوس نماند زبس عشق آن نگارم سوخت
شماره ٢٤٣: هیچکس جز یاس غمخوار من دیوانه نیست
شماره ٢٤٤: هیچکس چون من درین خرمان سرا ناشاد نیست
شماره ٢٤٥: یاد آن جلوه زچشمم گره اشک گشاست
شماره ٢٤٦: یاد وصلی کردم آغوش من دیوانه سوخت
شماره ٢٤٧: یارب امشب آن جنون آشوب جان و دل کجاست
شماره ٢٤٨: یار دور است زما تا بنظر نزدیک است
شماره ٢٤٩: یک شبم در دل نسیم یاد آن گیسو گذشت
شماره ٢٥٠: بیمغزی و داری بمن سوخته جان بحث
شماره ٢٥١: تأمل عارفان چه دارد بکارگاه جهان حادث
شماره ٢٥٢: خواریست بهر کج منش از راست روان بحث
شماره ٢٥٣: ره مقصدی که گم است و بس بخیال میسپری عبث
شماره ٢٥٤: نتوان برد زآئینه ما زنگ حدوث
شماره ٢٥٥: از بسکه خورده ام بخم زلف یار پیچ
شماره ٢٥٦: بعبرت آب شو ای غافل از خمیدن موج
شماره ٢٥٧: تازپیدائی بگوشم خواند افسون احتیاج
شماره ٢٥٨: جان هیچ و جسد هیچ و نفس هیچ و بقا هیچ
شماره ٢٥٩: در لاف حلقه ربا مزن بترانهای سنان کج
شماره ٢٦٠: عمریست سرشکی نزد از دیده تو موج
شماره ٢٦١: عمریست که در حسرت آن لعل گهر موج
شماره ٢٦٢: عنقا سروبرگیم مپرس از فقرا هیچ
شماره ٢٦٣: مائیم و خاک و وعده گه انتظار و هیچ
شماره ٢٦٤: مباد چشمه شوق مرا فسردن موج
شماره ٢٦٥: از کواکب گل فشاند چرخ در دامان صبح
شماره ٢٦٦: انجم چو تکمه ریخت زبند نقاب صبح
شماره ٢٦٧: بازم از فیض جنون آماده شد سامان صبح
شماره ٢٦٨: بی پرده است جلوه زطرف نقاب صبح
شماره ٢٦٩: خجلم زحسرت پیری ئی که زچشم تر نکشد قدح
شماره ٢٧٠: خلقی از پهلوی قدرت قصر و ایوان کرد طرح
شماره ٢٧١: دل فتح و دست فتح و نظر فتح و کار فتح
شماره ٢٧٢: شبکه حسنش بر عرق پیچید سامان قدح
شماره ٢٧٣: مگو طاق و سرائی کرده ام طرح
شماره ٢٧٤: موی پیری بست بر طبع حسد تخمیر صلح
شماره ٢٧٥: نداشت دیده من بیتو تاب خنده صبح
شماره ٢٧٦: باز از پان گشت لعل نو خط دلدار سرخ
شماره ٢٧٧: دم سرد بسته به پیش خود چقدر دماغ فسرده یخ
شماره ٢٧٨: شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
شماره ٢٧٩: آب و رنگ عبرتی صرف بهارم گرده اند
شماره ٢٨٠: آتش شوق طلب آنجا که روشن میشود
شماره ٢٨١: آخر از جمع هوسها عقده حاصل می شود
شماره ٢٨٢: آخر زسجده ام عرق جبهه سرکشید
شماره ٢٨٣: آدمی کاثار تنزیهش رجوع خاک شد
شماره ٢٨٤: آرزو سوخت نفس آئینه دل بستند
شماره ٢٨٥: آفات از هوس بسرت هاله میشود
شماره ٢٨٦: آفاق جا ندارد همت کجا نشیند
شماره ٢٨٧: آگاهی از خیال خودم بی نیاز کرد
شماره ٢٨٨: آگاهی دل انجمن اختلاف شد
شماره ٢٨٩: آنجا که خیالت زتمنا گله دارد
شماره ٢٩٠: آنجا که طلب محو توکل شده باشد
شماره ٢٩١: آنجا که عجز ممتحن چون و چند بود
شماره ٢٩٢: آنروز که پیدائی ما را اثری بود
شماره ٢٩٣: آن سبکروحان که تن در خاکساری داده اند
شماره ٢٩٤: آن سخاکیشان که بر احسان نظر واکرده اند
شماره ٢٩٥: آن فتنه که آفاقش شور من و ما باشد
شماره ٢٩٦: آنکه از بوی بهارش رنگ امکان ریختند
شماره ٢٩٧: آنکه ما را بجفا سوخته یا میسوزد
شماره ٢٩٨: آنها که رنگ خودسری شمع دیده اند
شماره ٢٩٩: آنها که لاف افسر و اورنگ میزنند
شماره ٣٠٠: آه بدرد عجز هم کوشش ما نمیرسد
شماره ٣٠١: آه بدوستان دگر عرض دعا که میبرد
شماره ٣٠٢: آه نومیدم کجا تأثیر من پیدا شود
شماره ٣٠٣: آهی بهوا چتر زد و چرخ برین شد
درباره نوسخن