" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٣: سرنوشت روی جانان خط مشکین بوده است

سرنوشت روی جانان خط مشکین بوده است
کاروان حسن را نقش قدم این بوده است
ما اسیران نو گرفتار محبت نیستیم
آشیان طایر ما چنگ شاهین بوده است
غافل از آواره گردیهای اشک ما مباش
روزگاری این بنات النعش پروین بوده است
راست ناید با عصای زهد سیر راه عشق
این بساط شعله خصم پای چوبین بوده است
شوخی اشکم مبیناد آفت پژمردگی
این بهار بیکسی تا بود رنگین بوده است
عقده سر از تنم بی تیغ قاتل وانشد
باد صبح غنچه من دست گلچین بوده است
دل مصفا کردم و غافل که در بزم نیاز
صاحب آئینه گشتن کار خودبین بوده است
پشت دست آئینه بادندان جوهر میگزد
سایه دیوار حیرت سخت سنگین بوده است
غنچه گر دیدیم و گلشن در گریبان ریختیم
عشرت سربسته از دلهای غمگین بوده است
(بیدل) آن اشکم که عمری در بساط حیرتم
از حریر پردهای چشم بالین بوده است