" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٠٧: صفای آب بیاد غبار راه کسی است

صفای آب بیاد غبار راه کسی است
حباب دیده قربانی نگاه کسی است
کنون سفیدی چشم گهر یقینم شد
کز انتظار کف بحر دستگاه کسی است
بهار ناز زجیب نیاز می بالد
شکست موج همان سایه کلاه کسی است
زهی محیط ترحم که موج گفتارش
گهی نوید عطا گاه عذرخواه کسی است
باین نشاط که جوشید موج و آب بهم
زفیض مقدم خان طرب پناه کسی است
بروی آب نوشته است کلک رافت او
درین قلمرو اگر نامه سیاه کسی است
بنور طلعت او چشم (بیدلان) روشن
کرا توهم مهر کسی و ماه کسی است