" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٤٥: فنا مثالم و آئینه بقا اینجاست

فنا مثالم و آئینه بقا اینجاست
کجا روم زدرد دل که مدعا اینجاست
جبین متاعم و دکان سجده ئی دارم
تو نیز خاک شو ای جستجو که جا اینجاست
بگردی از ره او گر رسی مشو غافل
که التفات نگه های سرمه سا اینجاست
خیال مایل بیرنگی و جهان همه رنگ
چو غنجه محو دلم بوی آشنا اینجاست
زگرد هستی اگر پاک گشته ئی خوش باش
که حسن جلوه فروش است تا صفا اینجاست
کس نداد نشان از کمال شوکت عجز
جز اینقدر که همه سرکشی دو تا اینجاست
دلیل مقصد ما بسکه ناتوانی بود
بهر کجا که رسیدیم گفت جا اینجاست
پس از مطالعه نقش پا یقینم شد
که هرزه تازم و جام جهان نما اینجاست
نهفت راه تلاشم عرق فشانی شرم
گل است خاک دو عالم زبس حیا اینجاست
سراغ لیلی خویش از که بایدم پرسید
که گرد محملم و ناله درا اینجاست
خوش آنکه سایه صفت محو آفتاب شویم
که سخت نامه سیاهیم و عفو ما اینجاست
چو چشم آینه حیرت سراغ نیرنگیم
زخویش رفته جهانی و نقش پا اینجاست
غبار رفته بباد سحر بگوشم گفت
که خلق بیهده جان میکند هوا اینجاست
بوصل لغزش پائی رسیده ام (بیدل)
بیا که دادرس سعی نارسا اینجاست