" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٨٣: موج جنون میزند اشک پریشان کیست

موج جنون میزند اشک پریشان کیست
ناله بدل میلخد بسمل مژگان کیست
پای روان وداع راه بکوی که برد
دست بدل بسته ام محرم دامان کیست
یاد خرام توام میبرد از خویشتن
قامت برجسته ات مصرع دیوان کیست
دیده گر از جلوه ات میکده ناز نیست
اشک چکیدن خرام لغزش مستان کیست
سرمه زخاکم برد چشم غزالان ناز
بخت سیه بر سرم سایه مژگان کیست
لخت دلی در نظر اینهمه چاک جگر
حیرتم آئینه گر شانه گریبان کیست
قطره ما چون حباب سینه دریا شگافت
همت پرواز ما خنده طوفان کیست
گر نه طپش های دل فال جنون می زند
شعله نفاب اینقدر ناله عریان کیست
رشته امواج را عقده نگردد حباب
آبله در راه شوق مانع جولان کیست
غیر محبت دگر دین چه و آئین کدام
امت پروانه باش سوختن ایمان کیست
(بیدل) ازین مایده دست هوس شسته ایم
پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست