" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢٠: هر چند درین گلشن هر سو گل خودروئیست

هر چند درین گلشن هر سو گل خودروئیست
از خون شهیدانت در رنگ حنا بوئیست
از سلسله تحقیق غافل نتوان بودن
طول امل آفاق از عالم گیسوئیست
ای چرخ سر ما را پامال جفا مپسند
این لوح خط تسلیم از خاک سر کوئیست
توفیق رسا عشق است ما را چه توانائیست
یازیدن هر دستی از قوت بازوئیست
بی جهد هلال اینجا مه نقش نمی بندد
ایجاد جبین ما وضع خم زانوئیست
شام و سحر عالم تا صبحدم محشر
زین خواب که ما داریم گرداندن پهلوئیست
هر سو نظر افگندیم دل کوشش بیجا داشت
عالم همه در معنی فریاد جنون خوئیست
تفریق حق و باطل مصنوع خیالات است
گر خط نکند شوخی هر پشت ورق روئیست
فرصت نشناسانیم ما بیخردان ورنه
هر من که به پیش ماست تا دم زده ایم اوئیست
هیچ است میان یارا ما چه توان کردن
از حیرت موهومی بر دیده ما موئیست
جائیکه غرور اوست از ما که نشان یابد
در بادیه لیلی مجنون رم آهوئیست
(بیدل) بتواضع ها صید دل ما کردی
ما بنده این وضعیم کاین صورت ابروئیست