از بسکه خورده ام بخم زلف یار پیچ
طومار ناله ام همه جا رفته مارپیچ
زال فلک طلسم امل خیز هستیم
بسته است چون کلاوه بچندین هزار پیچ
ای غافل از خجالت صیادی هوس
رو عنکبوت وار هوا را بتار پیچ
پیش از تو ذوق جا نکنی ئی داشت کوهکن
چندی تو هم چو ناله درین کوهسار پیچ
امید در قلمرو بی حاصلی رساست
از هر چه هست بگسل و در انتظار پیچ
رنج جهان بهمت مردانه راحت است
گر بار میکشی کمرت استوار پیچ
بر یکجهان امل دم پیری چه میتنی
دستار صبح به که بود اختصار پیچ
افسرده گیر شعله موهومی نفس
دود دلیکه نیست بشمع مزار پیچ
موجیکه صرف کار گهر گشت گوهر است
سر تا بپای خود بسراپای یار پیچ
صد خواب ناز تشنه ضبط حواس تست
بر خویش غنچه گرد و لحاف بهار پیچ
(بیدل) مباش منفعل جهد نارسا
این یک نفس عنان زره اختیار پیچ