پیری آمد ماند عشرتها زانداز بلند
سرنگون شد شیشه قلقل کرد پرواز بلند
دستگاه اصل فطرت جز تنزل هیچ نیست
میکند گل پست پست انجام آغاز بلند
گرد امکان عمرها شد میرود بر باد صبح
تا کجا چیند نفس این دامن ناز بلند
معنی صوری که گوش کس بفهمش باز نیست
از سپند بزم ما بشنو بآواز بلند
غافلان تا برخط شق القمر گردن نهند
حکم انگشت شهادت داشت اعجاز بلند
زیر گردون هر چه شورانگیخت محو سرمه شد
نغمها در خاک خوابانید این ساز بلند
زین چمن (بیدل) کسی را شرم دامنگیر نیست
سرو تا گل پا بگل دارد تگ و تاز بلند