" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٥٢: حریفیهای عشق از هر کس و ناکس نمی آید

حریفیهای عشق از هر کس و ناکس نمی آید
شنای قلزم آتش زخار و خس نمی آید
تلاش حرص دون طینت ندارد چاره از دنیا
بغیر از رغبت مردار ازین گرگس نمی آید
زبس سعی تقدم برده است از خود طبایع را
جهان رفته است پیش از هم کسی از پس نمی آید
ببوئی قانعم از سیر رنگ آمیزی امکان
عبارتها بکار طبع معنی رس نمی آید
سلیمانی رها کن مورهم کر و فری دارد
همه گر کوه باشد با صدائی بس نمی آید
غرور سرکشی افگنده است این خود پرستانرا
بآن پستی که پیش پا بچشم کس نمی آید
عروج نشه همت درین خمخانها (بیدل)
برون جوشیست اما از می نارس نمی آید