زندگی در ملک عبرت مرگ مفلس می شود
خون نمی باشد دران عضوی که بیحس می شود
طبع ناقص را مبر در امتحانگاه کمال
کم عیاری چون محک خواهد طلا مس می شود
بگذر از وهم فلکتازی که فکر آدمی
میکشد خط بر زمین هر گه مهندس می شود
کیست تا گیرد عنان هرزه تازان خیال
عالمی در عرصه شطرنج فارس می شود
از دل روشن طلب شیرازه اجزای عشق
پرتو شمع آشیان رنگ مجلس می شود
سرنگونی میکشد آخر بباغ اعتبار
گردنی کز تاج زرین شاخ نرگس می شود
از نفس باید عیار ساز الفتها گرفت
ای زعبرت غافلان دل با که مونس می شود
هر چه گوئی (بیدل) از نقص و کمال آگاه باش
معنی از وضع عبارت رطب و یا بس می شود