" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٠٣: ساغرم بیتو داغ میگردد

ساغرم بیتو داغ میگردد
نقش پای چراغ میگردد
لاله سان هر گلی که میکارم
آشیان کلاغ میگردد
دور این بزم رنگ گردانی است
شش جهت یک ایاغ میگردد
خلق آسوده در عدم عمریست
بوداع فراغ میگردد
در بساطی که من طرب دارم
مطربش بانگ زاغ میگردد
من اگر سر زخاک بردارم
نقش پا بیدماغ میگردد
شرر کاغذ است فرصت عیش
می پرد رنگ و باغ میگردد
منع پروانه از طپش مکنید
سوختن بی چراغ میگردد
همچو عنقا کجا روم (بیدل)
گمشدن هم سراغ میگردد