مکتوب من بهر که برد باد میبرد
تا یاد کس رسیدنم از یاد میبرد
پرواز رنگ من اگر آید بامتحان
مانی شکست خامه ببهزاد میبرد
در دیر پا بر آتشم از کعبه سربسنگ
دیگر کجایم این دل ناشاد میبرد
از حرف و صوت جوهر تحقیق رفته گیر
آئینه تا نفس زده باد میبرد
این پیکری که تیشه تدبیر جانکنیست
ما را همان بتربت فرهاد میبرد
تا گردی از خرام تو باغ تصور است
شوق از خودم بسایه شمشاد میبرد
یک موج اگر عنان گسلد سیل گریه ام
از خاک هند دجله به بغداد میبرد
هرچند دل ز شرم خیالت عرق کند
یک شیشه خانه عرض پریزاد میبرد
در آتشم فگن که سپند فسرده ام
تا سرمه نیست زحمت فریاد میبرد
(بیدل) بنال ورنه درین دامگاه یاس
خاموشیت ز خاطر صیاد میبرد