" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٨٣: مگو این نسخه طور معنی یکدست کم دارد

مگو این نسخه طور معنی یکدست کم دارد
تو خارج نغمه ئی ساز سخن صد زیر و بم دارد
صلای عام می آید بگوش از ساز این محفل
قدح بهر گدا چید است و جام از بهر جم دارد
ادب هر جا معین کرده نزل خدمت پیران
رعایت کردگان رغبت اطفال هم دارد
زیانرا سود دانستم کدورت را صفا دیدم
سواد نسخه کم فرصتان خط در عدم دارد
خم ابرو شکست زلف نیز آرایش است اینجا
نه تنها حسن قامت را برعنائی علم دارد
بچشم هوس اگر اسرار این آئینه دریایی
صفا و جوهر و زنگار چشمکها بهم دارد
من این نقشی که می بندم بقدرت نیست پیوندم
زبان حیرت انشایم بموهومی قسم دارد
نوشتم آنچه دل فرمود خواندم هر چه پیش آمد
مرا بی اختیاریها بخجلت متهم دارد
زتحریرم توان کیفیت تسلیم فهمیدن
غرور کاتب اینجا سرنگونی تا قلم دارد
نفس تا هست فرمان هوسها بایدم بردن
بهر رنگی که خواهی گردن مزدور خم دارد
تمیز خوب و زشتم سوخت ذوق سرخوشی (بیدل)
زصاف و درد مخمور آنچه یابد مغتنم دارد