" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٠٧: نظم امکانی کجا ضبط روانی می کند

نظم امکانی کجا ضبط روانی می کند
کوه هم گر پا فشارد سکته خوانی می کند
زین من و ما چون شرار کاغذ آتش زده
اندکی دامن فشاندن گل فشانی می کند
خلق از آغوش عدم نارسته میجوید فراغ
بی نشانی هم تلاش بی نشانی می کند
ذوق خودداری زما جز پستی همت نخواست
خاک اگر تمکین نچیند آسمانی می کند
این بلند و پست کز گرد نفس گل کرده است
تاکسی از خود براید نردبانی می کند
عجز پر بی پرده است اما درشتیهای طبع
مغز بی ناموس ما را استخوانی می کند
از تعین چند مهمان فضولی زیستن
خاکساری بیش ازینت میزبانی می کند
آسمان دوش خمی دارد که بارش عالم است
کار صد قدرت همین یک ناتوانی می کند
بر دل ما کس ندارد یک تبسم التفات
زخم اگر می خندد اینجا مهربانی می کند
در حدیث عشق تن زن از مقالات هوس
لکنت تقریر تفضیح معانی می کند
زین همه اسباب کز دنیا و عقبی چیده اند
هر چه برداریم غیر از دل گرانی می کند
(بیدل) آخر مدعای شوق پرواز است و بس
بی پر و بالی دوروزم آشیانی می کنند