شماره ٥٩: هر که زین انجمن آثار صفا میبیند
هر که زین انجمن آثار صفا میبیند
نشه از باده و از تار صدا میبیند
روغن از پرده ئی بادام تواند دیدن
هر که از نرگس مست تو ادا میبیند
نیست رنگین زحنا ناخن پایت که بهار
طلعت خویش درین آینها میبیند
چه خطاها که ندارد اثر کج نظری
سرو را احول معذور دو تا میبیند
در مقامیکه تماشا اثر بیرنگیست
چشم پوشیده بمعنی همه را میبیند
این غروریکه بخلوتگه یکتائی اوست
گر همه آئینه گردیم کجا میبیند
از خم کاگل او فکر رهائی غلط است
شانه هم دست خود آنجا بقفا میبیند
جلوه شخص زتمثال عیانست اینجا
از تو غافل نبود هر که مرا میبیند
شش جهت آبشد و آئینه ئی ساز نکرد
حسن یارب چقدر عرض حیا میبیند
غیر در عالم تحقیق ندارد اثری
(بیدل) آئینه ما صورت ما میبیند