" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣١: در نظرها معنیم گل میکند غیرت بچنگ

در نظرها معنیم گل میکند غیرت بچنگ
خامه ام دارد مداد از محضر داغ پلنگ
ساز آفاق از نواهای شکست دل پر است
در صدای کوه یک میناست لبریز ترنگ
بی نقابی اینقدرها برنمی دارد جمال
هر صفائی را که دیدم میکند ایجاد رنگ
هر قدر مینا بسنگ آید درین ناموسگاه
خجلت اظهار از روی پری شستست رنگ
دل فضائی داشت پیش از دستگاه ما و من
خانه آینه تمثال نفس ها کرده تنگ
از حدیث کینه جو ایمن نباید زیستن
هر کجا دم میزند دود دگر دارد تفنگ
از مدارای فلک ممکن مدان آرام خلق
خواب کو گر بهر آهوپرست اندازد پلنگ
محرم درد دل ما کس درین کهسار نیست
بر صدای ناتوانان سینه مالیدست سنگ
رنگها دارد سواد سرمه ئی چشم بتان
کلک نقاشان صدف گل کرده در خاک فرنگ
فهم حکم اندازئی شست قضا آسان مگیر
در ته بال پری این جا پری دارد خدنگ
با تامل مشورت در کار حق جستن خطاست
دامن فرصت کم افتاد است در دست درنگ
(بیدل) اینجا آفت امداد است سعی عافیت
فکر ساحل میتراشد کشتی از کام نهنگ