" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٧: بلبل الم غنچه کشد بیشتر از گل

بلبل الم غنچه کشد بیشتر از گل
ظلمست بعاشق چه مدارا چه تغافل
خودداری شبنم چکند با تف خورشید
ای یاد تو برق دو جهان رخت تحمل
کیفیت لعل تو زبس نشه گداز است
در چشم حباب آینه دارد قدح مل
زان نیش که از اشک خم زلف تو دارد
مشکل که طپیدن نگشاید رگ سنبل
دلهای خراب انجمن جلوه یارند
خورشید بویرانه دهد عرض تجمل
ما قمری آنسرو گلستان خرامیم
دارد زنشان قدمش گردن ماغل
آینه دردیم چه عجز و چه رسائی
اشکست اگر ناله کند ساز تنزل
هر غنچه ازین باغ گره بسته نازیست
اشکیست گریبان در چشم تر بلبل
کیفیت دل جز بسخن فاش نگردد
می میکند از شیشه همان شوخی قلقل
اسرار سخن جز بخموشی نتوان یافت
مفتاح در گنج معانیست تأمل
روزی دو بفکر قد خم گشته فتادیم
کردیم تماشای گذشتن زسر پل
خجلت شمر فرصت پرواز شراریم
(بیدل) بچه امید توان کرد توکل