" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٨٨: از انفعال عشرت موهوم آگهم

از انفعال عشرت موهوم آگهم
ای چرخ پر مکن قدح هاله از مهم
صبح ازل شگوفه اشکم بهار داشت
هم در پگاه بود چراغان بیگهم
شمعم فروتنی زمزاجم نمیرود
هر چند سر باوج کشم مایل چهم
پا در گل کدورتم از التفات جسم
گر اندکی زوهم برایم منزهم
کو جهد همتی که بهمدوشیت رسد
از گردن بلند تو یکدست کوتهم
پیری شگنج پوست بجسم فسرده است
رختم امید شست کنون میکند تهم
از قامت خمیده گذشتن وبال شد
این ناخن بریده که افگند در رهم
گنجینه و ذخیره اسباب اعتبار
دست تأسفی است اگر آوری بهم
خاکم بپایمالی وضعم تأملی
تا بینی آستان کیم یا چه در گهم
از کبک من ترانه مستان شنیدنیست
چیزی دگر مپرس همین الله اللهم
تا بارگاه فقر شکوه که میرسد
(بیدل) گذشتگیست جنیبتکش شهم