" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٩١: بی شبهه تحقیق نه شخصم نه مثالم

بی شبهه تحقیق نه شخصم نه مثالم
چون صورت عنقا چه خیالست خیالم
جز گرد جنون خیز نفس هیچ ندارد
این دشت تخیل که منش وهم غزالم
گفتم چو مه نو کنم اظهار تمامی
از خجلت نقصان سپر انداخت کمالم
از چرخ چرا شکوه اقبال فروشم
آنم که مرا هم نظری نیست بحالم
با بخت سیه صرفه از فضل نبردم
در عرض هنر رستن مو بر سر خالم
از هر مژه صد چاک جگر نسخه فروشست
حیرت چقدر نامه کشود از پر و بالم
هر چند سبک میگذرم از سر هستی
چون رنگ همان پی سپر گردش حالم
حرفیست وجودم زسراب رم فرصت
چون عمر درین عرصه غبار مه و سالم
هستی المی نیست که یابند علاجش
در آتش خویشم چکنم پیش که نالم
تدبیر فراقی که ندارم چه توان کرد
(بیدل) بهوس سوخته ذوق وصالم