پیش آ که بخوانی رقم سینه ریشم
من نامه افتاده بخاک از کف خویشم
در پله همسنگی من دره گران است
خود را کم اگر نشمرم آخرز که بیشم
وارستگیم نشه کیفیتی انسی است
چون معنی بیگانه بطبع همه خویشم
تسلیم سرشتان غم آفات ندارند
در خانه زنبور عسل پرور نیشم
صد طول امل پشم خیالست درینجا
زاهد نشوی غره که من صاحب ریشم
بر همزدن سلسله ریش محال است
عمریست که همصحبت خرس و بز و میشم
جای همه خالیست بچشم من حیران
از نیک و بدم نیست خبر آئینه کیشم
این قافله گرد اثر غیر ندارد
گر یکقدم از خود گذرم از همه پیشم
(بیدل) اگرم عیب کسی در نظر آمد
انصاف عرق گشت و کشید آینه پیشم