" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٥٠: چون سپند اظهار مطلب از کجا پیدا کنم

چون سپند اظهار مطلب از کجا پیدا کنم
سرمه میگردم اگر خواهی صدا پیدا کنم
دست گیرائی دگر باید که کار پا کنم
کو زجا برخواستن تا من عصا پیدا کنم
عیش رسوائی غبار اندوز مستوری مباد
می رمد عریانی از من گر قبا پیدا کنم
هر گهر موجی دهد آینه دارد جوهری
از کجا یارب دل بیمدعا پیدا کنم
خاک من در سجدگاه عجز داغ حیرتست
تا سری بردارم و دست دعا پیدا کنم
شمع بزم وحدتم در من سراغ من گمست
واگدازم خویش را تا نقش پا پیدا کنم
چون گل از وحشت نسیمیهای آنگلشن کجاست
آنقدر فرصت که رنگ رفته را پیدا کنم
بی تمیزی چون خط پرکار مفت جستجو
انتها گل میکند گر ابتدا پیدا کنم
بسکه خلوت پروران این چمن بی پرده اند
آب میگردم چو شبنم تا حیا پیدا کنم
بی جنون از گلفت اسباب رستن مشکلست
خانه بر آتش فروشم تا صفا پیدا کنم
عشرت مشت غبارم در کمین وحشتی است
سیر بامم نیست هر جا گر هوا پیدا کنم
نغمه یأس مپرس از دستگاه ساز من
بشکنم رنگ دو عالم تا صدا پیدا کنم
در دماغ گردشم پرواز دارد آشیان
بال میگردد اگر چون رنگ پا پیدا کنم
منت خویش از سراب وهم هستی تا بکی
به که گم گردم زخود هم تانرا پیدا کنم
مد عمرم چون نگه (بیدل) بحیرانی گذشت
گوشه چشمی نشد پیدا که جا پیدا کنم