در کارگاه تحقیق غیر از عدم نبودیم
امروز از تو باغیم دل خاکهم نبودیم
از ما چه خواهد انصاف جز عرض بینشانی
آینه سکندر یا جام جم نبودیم
نی دیر جای ما شدنی کعبه متکا شد
در هر کجا رسیدیم ثابت قدم نبودیم
همت چه سرفرازد اندیشه بر چه نازد
اینجا صمد نگشتیم آنجا صنم نبودیم
پرواز تا کجاها شهرت طرازد از ما
در آشیان عنقا طبل و علم نبودیم
شایسته هنر را کس از وطن نراند
در ملک نیستی هم پر محتشم نبودیم
درعرصه تخیل گرد حدوث تا کی
ای غافل اینقدرها ننگ قدم نبودیم
اکنون بقدر امواج باید قلم بخون زد
تا چشمه در نظر بود عبرت رقم نبودیم
نام ظلوع خورشید شهرت نمای صبحست
تا او نکرد شوخی ما متهم نبودیم
ناقدردانی از ما پوشید چشم یاران
هر چند خاک بودیم زسرمه کم نبود
تا در خیال جا کرد تمییز آب و گوهر
(بیدل) من و تو گویا هرگز بهم نبودیم