" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٩٧: در مکتب تأمل فارغ زصوت و حرفم

در مکتب تأمل فارغ زصوت و حرفم
بوئی بغنچه محوم خطی بنقطه حرفم
تا دل نفس شمار است هر جا روم بهار است
طاوس عالم رنگ لعبت گر شگرفم
نام تو بی تصنع درس کمال من بس
یارب مخواه ازین بیش مصروف نحو و صرفم
چون صبح تا رمیدم غیر از عدم ندیدم
کمفرصتی درین بزم با کس نه بست طرفم
خفت کش حبابم از فطرت هوائی
گر جیب دل شگافم غواص بحر ژرفم
موی سفید تا کند خشت بنای فرصت
سیلست آنچه بر خویش تل کرده است برفم
(بیدل) بخامی طبع معیارم از عرق گیر
آینه می تراود از انفعال ظرفم