" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٣١: کف خاکم چسان مقبول جستجوی او گردم

کف خاکم چسان مقبول جستجوی او گردم
فلک در گردش آیم تا بگرد کوی او گردم
دل مأیوس صیقل میزنم عمریست حیرانم
نگشتم آئینه تا قابل زانوی او گردم
جهانی را زدم آتش سراغ دل نشد پیدا
روم اکنون غبار خاطر گیسوی او گردم
محبت صنعتی دارد که تا محشر درین وادی
روم از خویش هر گه باز گردم سوی او گردم
وفا در وصل هم آسودن عاشق نمیخواهد
بیا تا گرد شوق قمری و کوکوی او گردم
خس معذور و ذوق الفت آتش جنون است این
بخاکستر رسم گر آشنای خوی او گردم
رمیدن در سواد صیدگاه دل نمیباشد
تو صحرای دگر بنما که من آهوی او گردم
چه امکانست با وضع کسان گردم طرف (بیدل)
که من چون آئینه با هر که بینم روی او گردم