می پرست ایجادم نشه ازل دام
همچو دانه انگور شیشه در بغل دارم
گرد هند بربادم رقص میکند شادم
خاک عجز بنیادم طبع بی خلل دارم
آفتاب در کار است سایه گو بغارت رو
چون منی اگر گم شد چون توئی بدل دارم
معنی بلند من فهم تند میخواهد
سیر فکرم آسان نیست کو هم و کتل دارم
از منی تنزل کن او شو و توئی گل کن
اندکی تأمل کن نکته محتمل دارم
حق برون مردم نیست جوش باده بیخم نیست
راه مدعا گم نیست عرض مبتذل دارم
دل مشبکست امروز از خدنگ بیدادت
محو لذت شوقم شانی از عسل دارم
سنگ هم بحال من گریه گر کند برجاست
بیتو زنده ام یعنی مرگ بی اجل دارم
ترک سود و سودا کن قطع هر تمنا کن
می خور و طرب ها کن من هم این عمل دارم
بحر قدرتم (بیدل) موج خیز معنی ها
مصرعی اگر خوام سر کنم غزل دارم