" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٠٥: یاد من کردی بسامان گشت ناز هستیم

یاد من کردی بسامان گشت ناز هستیم
نام دل بردی قیامت کرد ساز هستیم
تخم عجزم پر تنکسرمایه نشو و نماست
سجده ئی میدانم و بس نو نیاز هستم
تنگظرفی احتیاطم ورنه مانند حباب
بحرمی بالد زآغوش گداز هستیم
همچو شمعم هر نگه داغی دگر ایجاد کرد
اینقدر یارب که فرمود امتیاز هستیم
من هم از موهومی ساز نفس غافل نیم
تا کجا خواهد دمید افسون طراز هستیم
صبحم و در پرده شب زندگانی میکنم
بی نفس خوابیده است افسانه ساز مستیم
گر همه طوفان شوم کیفیتم بی پرده نیست
عشق در گوش عدم خوانده است راز هستیم
ای شرار رفته از خود پر به بیرنگی مناز
دیده ام رنگی که من هم بی نیاز هستیم
سایه را بر خاک ره پیداست ترجیح عروج
اینقدر من نیز (بیدل) سر فراز هستیم