" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢١٠: آزادی آخر بد باخت با من

آزادی آخر بد باخت با من
رنج کمر شد چینهای دامن
مزدور عجز است تسلیم الفت
دل هر چه برداشت گشتم دو تا من
زیر و بم عمر روشن نگردید
کاین شور عبرت او بود یا من
یارب چه پرداخت سحر تعین
خلقی شهید است زین خون بها من
غافل مباشید از فهم اسرار
معنی خیالان یادیست با من
دل بر که بندم رنگ از چه گیرم
از هر دو عالم چون او جدا من
هر جا رسیدم یک نغمه دیدم
یارب کجائیست این جابجا من
خودسنج وهمی با بیش و کم ساز
مفت ترازوست مثقال یا من
دل زین خرابات دیگر چه جوید
زد شیشه بر سنگ آمد صدا من
هنگامه وهم بگذار مگذر
من تا کجا او او تا کجا من
(بیدل) بخود هیچ طرفی نه بستم
در معنی او بود این بیوفا من