از جوان حسن سلوک پیر نتوان یافتن
گوشه چشم کمان از تیر نتوان یافتن
طینت کامل خرد از تهمت نقصان بریست
رنگ خون هرگز بروی شیر نتوان یافتن
حیف همت گر شود ممنون تحصیل مراد
ایخوش آن آهی کزو تأثیر نتوان یافتن
میشود اصحاب غفلت پایمال حاداث
خواب مخمل را جز این تعبیر نتوان یافتن
فقر ما آئینه رمز هواللهست و بس
فیض این خاک از هزار اکسیر نتوان یافتن
بی عبارت شو که گردد معنی دل روشنت
رمز این قرآن زهر تفسیر نتوان یافتن
بی عبارت شو که گردد معنی دل روشنت
رمز این قرآن زهر تفسیر نتوان یافتن
عالم تقلید یکسر دامگاه گفتگو است
جز صدا در خانه زنجیر نتوان یافتن
حرص ویک عالم فضولی خواه طاقت خواه عجز
جز جوانیها ازین بی پیر نتوان یافتن
ما درین محفل عبث جانی بحسرت میکنیم
یک دل اینجا قابل تسخیر نتوان یافتن
بیخود نیرنگم از بیداد پنهانم مپرس
مدعای حیرت تصویر نتوان یافتن
در حریم کبریا (بیدل) و مقرب وصول
جز بسعی ناله شبگیر نتوان یافتن