" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٨٠: تمثال فنایم چه نشان کو اثر من

تمثال فنایم چه نشان کو اثر من
خودبین نتوان یافتن آئینه گر من
گم کرده اثر چون نفس باز پسینم
کو هوش که از آئینه پرسد خبر من
جمعیت شبنم گره بال هوائیست
تدبیر اقامت چکند با سفر من
در نسخه تجرید تعلق چه حدیث است
چون نقط اثر باخته زیر و زبر من
من آئینه پردازم و دل شعبده انگیز
ترسم که مرا جلوه دهد در نظر من
چون ابر زبس منفعل نشو و نمایم
پرواز عرق میشود از سعی پر من
زین سعی که جز لغزش پا هیچ ندارم
تا چند چو اشک آبله بندد کمر من
هر جا طپشم محو شد از خویش نهانم
شب در نفس سوخته دارد سحر من
تا بر الم بیکسیم ناله نخندد
از سرمه توان سایه فگندن بسر من
عریان تنی ئی هست درین معرکه (بیدل)
این جامه که تنگی ننماید ببر من