" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٨٧: چون ریشه درین باغ بافسون دمیدن

چون ریشه درین باغ بافسون دمیدن
سر بر نکشی تا نخوری پای دویدن
تا فاش شود معنی گلزار حقیقت
از رفتن رنگ آینه باید طلبیدن
در باغ خیالی که گذشتن ثمر اوست
انگار که من نیز رسیدم برسیدن
تدبیر خرد محرم نیرنگ جنون نیست
نقاش ندارد قلم ناله کشیدن
تا هست نفس صرفه راحت نتوان برد
بال است و همان زحمت انداز پریدن
چون رنگ عبث سلسله اظهار شکستم
یعنی نرساندیم صدائی بشنیدن
ما هیچکسان فارغ از آرایش نازیم
تمثال ندارد سر آینه خریدن
تا پیرهن چند به نیرنگ ببالیم
چون شمع کفافست سر انگشت مکیدن
طاوس من احرام تماشای که دارد
دل گشت سراپای من از آینه چیدن
دست هوسم شیفته دامن کس نیست
(بیدل) چو نسیمم همه تن گرد رمیدن