" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٩٢: چه بود سر و کار غلط سبقان در علم و عمل بفسانه زدن

چه بود سر و کار غلط سبقان در علم و عمل بفسانه زدن
زغرور دلائل بیخردی همه تیر خطا به نشانه زدن
تب و تاب قیامت و غلغل آن بحیا رها کن و قصه مخوان
حذر از نفسی که در اهل زمان رسد آتش دل بزبانه زدن
زمزاج جهان غرور نفس غلط است نشاندن جوش هوس
که زمزرع فتنه نمو نبرد سرو گردن خوشه و دانه زدن
همه گر تگ و تاز جنون طلبی کشدت بوصول بساط غنا
چو طبیعت موج گهر نسزد زمحیط ادب بکرانه زدن
مژه از توقع کار جهان بهم آر و غبار هوس بنشان
بگشودن چشم طمع نتوان صف حلقه بهر در خانه زدن
عقبات جهنم و رنج ابد نرسد بعذاب نفاق و حسد
توامان طلب از در خلد و درا به تغافل از اهل زمانه زدن
گرم بفلک طلبد ز زمین و گرم بزمین فگند زفلک
بقبول و اطاعت حکم قضا نتوان در عذر و بهانه زدن
در عاشق و عجز مزاج گدا سر حسن و غرور دماغ جفا
من و آینه داری عرض وفا تو و طره عربده شانه زدن
بدماغ تغیر ناز بتان خرابی (بیدل) ما چه زیان
که بکلفت طبع غنی نزند غم پینه بدلق گدا نزدن