گر باین واماندگی مطلق عنان خواهم شدن
گام اول در رهت سنگ نشان خواهم شدن
جبهه من در کمین سجده فرسوده است لیک
عالمی را قبله ام گر آستان خواهم شدن
اینقدر کز خود بفکر جستجویت رفته ام
گر نگردم بی نشان عنقا نشان خواهم شدن
خاکساری نیست آن تخمی که پا مالش کنند
با زمینی گر بسازم آسمان خواهم شدن
غیر جیب بیخودی خلوتگه آرام نیست
در شکست رنگ چون آتش نهان خواهم شدن
اشک مجنونم تسلی در مزاجم تهمتیست
از چکیدن گر فرو ماندم روان خواهم شدن
آتش یاقوت من خاموش روشن کرده اند
از تکلف تا کجا صاحب زبان خواهم شدن
با چنین ضعفی که سازش جز شکست رنگ نیست
گر بگردون هم برآیم کهکشان خواهم شدن
خشک بردارید ازین دریا گلیم ابر من
یکعرق گرنم کشم صد دل گران خواهم شدن
با همه افسردگی (بیدل) چو آواز جرس
گر روم از خود دلیل کاروان خواهم شدن