" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٤: گر حنا بر خاکپایت جبهه سا خواهد شدن

گر حنا بر خاکپایت جبهه سا خواهد شدن
خون صد گلزار پا مال حنا خواهد شدن
ما اسیران را بسامانگاه اقبال فنا
تیغ قاتل سایه بال هما خواهد شدن
از رعونت بگذر ای غافل که آخر شعله را
سرکشیها زیر دست نقش پا خواهد شدن
خودنمائی گر باین خجلت عرق سامان شود
عکس در آینه غواص حیا خواهد شدن
نیست غم گر آب و رنگ اینچمن بر باد رفت
شبنم ما نیز اجزای هوا خواهد شدن
از نوید پیریم بر زندگانی نازهاست
کز خمیدن قامتم زلف دو تا خواهد شدن
نیستم غفلت سواد نسخه هستی چو شمع
یکسر این اجزا بچشمم توتیا خواهد شدن
گر چنین دارد کمین عافیت سرگشتگی
سنگ این کهسار یکسر آسیا خواهد شدن
دامن الفت زگرد این و آن افشانده گیر
رنگ و بو آخر زبرگ گل جدا خواهد شدن
امتحانی گر زجولانگاه طاقت گل کند
سعی ما از سایه دامن زیر پا خواهد شدن
در جنون سامان جیب و دامنی در کار نیست
جامه عریانی از رنگم قبا خواهد شدن
شوق طاوست (بیدل) بیضه میباید شکست
صد در فردوست از یکعقده واخواهد شدن