" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٨٥: یاد ابروی کجی زد بدل ما ناخن

یاد ابروی کجی زد بدل ما ناخن
موج شد بهر جگر کاوی دریا ناخن
سعی تردستی منعم چقدر پرزور است
میشگافد جگر سنگ دراین جا ناخن
غنچه ئی نیست که اوراق گلش در بر نیست
هر گره راست بصد رنگ مهیا ناخن
صورت قد دو تا حل معمای فناست
عقده باز است کنون کرده ام انشا ناخن
بی تمیزان همه جا قابل بیرون دراند
برکنار است زهنگامه اعضا ناخن
خودسریها چقدر هرزه تلاش است اینجا
میرود رو بهوا با سر بی پا ناخن
بی حسی بسکه درین شوره زمین کاشته اند
موی و دندان دمد از پیکر ما یا ناخن
خلق بیکار زبس شیفته سرخاریست
همچو انگشت نشاندست بسرها ناخن
گره رشته دگر عقده معنی دگر است
چه خیال است کند حل معما ناخن
موج این بحر فرومانده وضع گهر است
نیست دل بسته کاری که کند واناخن
غافل از نشو نمانیست کمین آفات
سر بریدن نکند قطع وفا با ناخن
جوهر کارگشائی علم احسان هاست
میکند دست بلند از همه بالا ناخن
(بیدل) از دولت دو نان بتغافل بگذر
هیچ نگشاید اگر سر کشد از پا ناخن