" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٥٢: گر دهد رنگ تماشای تو پرواز نگاه

گر دهد رنگ تماشای تو پرواز نگاه
خیل طاوس توان ریخت زپرواز نگاه
قید یک حلقه زنجیر خیالیست محال
دیده تا چند کند منع جنون تازنگاه
عمرها شد که بآن جلوه مقابل شده ام
میرسد بر من حیران چقدر ناز نگاه
حیرت آینه ام مهر نبوت دارد
تاب دیدار تو بس شاهد اعجاز نگاه
دورباش عجبی داشت شکوه حیرت
دل هم آگاه نشد از چمن راز نگاه
آشیان میشود از وحشت شوقم پر و بال
مژه خمیازه کش است از پی پرواز نگاه
در نهان خانه دل مژده دیداری هست
میکشد گوش من از آینه آواز نگاه
شوق بیتاب نسیم چه بهارست امروز
میکشم بوی گل از شوخی انداز نگاه
راز مخموری دیدار نهان نتوان داشت
صد زبان در مژه دارد لب غماز نگاه
چون شرر چشم بذوق چه گشایم (بیدل)
من که انجام نفس دارم و آغاز نگاه