" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢٣: تا محرم طبیعت بلبل نمیشوی

تا محرم طبیعت بلبل نمیشوی
رنگ آشنای خاصیت گل نمیشوی
تا نیست وقف هر سر مویت محرفی
جوهرشناس تیغ تغافل نمیشوی
پست است نردبان عروج تعینت
تا سرنگون فهم تنزل نمیشوی
زین کشمکش که خاصیت فهم نارساست
آسوده جز بکسب تجاهل نمیشوی
هر غنچه تاملی ای دود پرفشان
آخر درین چمن رگ سنبل نمی شوی
دوش حباب و بار نفس یکنفس بس است
زین بیشتر حریف تحمل نمیشوی
تا از کفت عنان نبرد ترک اختیار
موصول بارگاه توکل نمیشوی
بر طاق نه تردد مینای قسمتت
صد بار اگر گداز خوری مل نمیشوی
تا نیستی بصیقل اجزا نمی رسد
آینه دار انجمن کل نمی شوی
از سجده فناست بقای حقیقتت
زین وضع گر چراغ شوی گل نمیشوی
با پیکر خمیده مخواه امتداد عمر
کم نیست گر بگردن خود غل نمیشوی
آخر ازین محیط خیالت گذشتن است
(بیدل) چرا چو موج گهر پل نمیشوی