عمر سبک عنان کجاست از نظرم تو میروی
دامن خود گرفته ام می نگرم تو میروی
موج نقاب حیرتست بر رخ اعتبار بحر
گر گهرم تو ساکنی ور گذرم تو میروی
غنچه کمین نشسته ام دامن بوی گل بکف
جیب تأمل از هوس گر بدرم تو میروی
بر در جود کبریا نیست ترانه گدا
نام کریم بر زبان مست کرم تو میروی
خلق طلب بهانه ات محمل وهم میکشد
سیر خودت هزار جاست دیر و حرم تو میروی
با نفس آمد و شدیست لیک ندارم امتیاز
قاصد من تو میرسی نامه برم تو میروی
لاله کجا و کو سمن تا شکند کلاه من
همچو بهار ازین چمن گل بسرم تو میروی
هستی و نیستی چو شمع پرتوی از خیال تست
با شب من تو آمدی با سحرم تو میروی
عکس حضور عیش ما خارج شخص هیچ نیست
من ز برت کجا روم گر ز برم تو میروی
(بیدل) از التفات تو دوری من چه ممکن است
در وطنم تو مونسی همسفرم تو میروی