" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٤١: نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی

نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی
حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
اگر بیند هجوم خط بدور شکر لعلش
زحسرت مور جوهر دردم خنجر کند بازی
بدوران تو گردون مهره سیاره میچیند
بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی
ببزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم
من و اشکی که چون اطفال با اخگر کند بازی
اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم (بیدل)
زبان کلک خشک من بمشک تر کند بازی