" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٦: نور او در دیده مردم خوشی دیدیم ما

نور او در دیده مردم خوشی دیدیم ما
روی مردم را به نور چشم او دیدیم ما
شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکی است
دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
غیر نور روی او در دیده ما هست نیست
هرچه رو بنمود از آن روباز پرسیدیم ما
ز آفتاب حسن او عالم همه روشن شده
کس ندیده این چنین نوری و نشنیدیم ما
ساقی مستیم و میخانه سبیل ما بود
می بهر رندی که دل می خواست بخشیدیم ما
مو به مو زلف سیاهت ما بدست آورده ایم
گیسوئی خوش بافته بر دست پیچیدیم ما
در خرابات مغان با نعمت الله همدمیم
عاشقانه جام می از ذوق نوشیدیم ما