" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٣: می ز خم عشق می نوشیم ما

می ز خم عشق می نوشیم ما
خلعتی از عشق می پوشیم ما
در طریق عاشقی چون عاشقان
مدتی شد تا که می کوشیم ما
عشق می گوید سخن از وی شنو
ما نمی گوئیم و خاموشیم ما
عاشقانه همچو خم می فروش
باز سرمستیم و در جوشیم ما
جرعه ای می ما به صد جان می خریم
نیک ارزان است نفروشیم ما
سربه سر چشمیم تا بینیم او
گر سخن گوید همه گوشیم ما
ما به عشقش عاقل دیوانه ایم
تا نپنداری که بی هوشیم ما
همچو بلبل در هوای روی گل
روز و شب مستانه بخروشیم ما
نعمت اللهیم وبا سید حریف
باده می نوشیم و مدهوشیم ما