" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٤: روشن است از نور رویش دیده بینای ما

روشن است از نور رویش دیده بینای ما
دره بیضا بود غواص این دریای ما
جمله عالم وجودی یافته از جود او
خوش بود این خلعت او راست بر بالای ما
گر دوای درد دل خواهی بیا با ما نشین
ذوق اگر داری بجو یکتای بی همتای ما
جمله اسمای او از اسم اعظم خوانده ایم
اسم او گر بایدت اسمای او اسمای ما
عاشقان را نیست پروایی دمی با غیر او
عاقلان را می نباشد یک نفس پروای ما
سرنهاده بر در خلوتسرای حضرتش
خود که دارد در جهان خوش تر از این مأوای ما
در دل سید نگنجد غیر عشق حضرتش
حضرت او کی نشاند دیگری بر جای ما